وقتی که عده زیادی به شکل مکانیکی و نه آگاهانه شروع به نوشتن ،ترجمه یا باز نشر می کنند،عده ای که پیش از این بیشتر یا خواننده بودند یا اصلا کاری با انتشار و محتوا نداشتند
وقتی که این تولیدات بر اساس به وجود آمدن رسانه هایی مثل تلگرام شکل می گیرند، بی شک نا آگاهانه و بر اساس مُد شدن تولید محتوا خواهد بود و نه بر اساس بازاریابی بر اساس تولید محتوا.
نتیجه این می شود که بیشتر افراد مثل یک کارخانه و به شکل مکانیکی یا چیزی ترجمه می کنند و یا می نویسند که حتی خودشان هم درک درستی از آن ندارند و یا چیزی را دوباره منتشر و یا تایید می کنند که حتی نگاهی هم به آن نکرده اند و نخوانده اند و این باور تا جایی پیش می رود که عده ای در این زمینه سمینار ها و جلسات قلقلکی هم برگزار می کنند و سعی می کنند چیز هایی را که بلد نیستند را به دیگران هم یاد بدهند و البته که مدرک حضور در سمینار هم می تونه زیوری بر دفتر کار تولیدی ها باشه
این تولیدات اگر هم محتوای خوبی باشند که بی شک همه آنها نیستند و اگر هم خواننده ای برای آنها وجود داشته باشه چون عده زیادی در حال تولید هستند، در صورت خوانده شدن هم فقط به افزایش دانش کمک کرده اند و هنوز هیچ درکی از محتوا ها صورت نگرفته مگر اینکه این دانش با زندگی در آن و بالا رفتن سطح وجودی ،تبدیل به درک شود و از دانش ذهنی به دانش عینی تبدیل شود و اگر نه کسی که فقط دانش دارد ،می داند که چکار باید بکند اما نمی تواند آن کار را انجام دهد و کسی که فقط کار عملی کرده ،می تواند کاری را به خوبی انجام دهد اما نمی داند چکاری باید انجام دهد.پس رشد همزمان و در توازن دانش و درک هست که می تواند یک رشد آگاهانه را همراه داشته باشد و نه یک رشد مکانیکی
من به خودم قول می دهم که اگر نوشته ای را نخوانده ام و درکش نکرده ام به طوری که بتوانم کامل آنرا به دیگران تفهیم کنم و اطمینان پیدا کنم که درک درستی از آن در کار عملی هم داشته ام را نه تولید کنم و نه منتشر کنم.
نویسنده: پژمان فخاریان